خاطرات زیبای من

روزی که لباس استقلال و تنش کردم خیلی خوشش اومد از لباس و آبی آبی میکرد اونموقع 3 سالش بود امروز تولد 5 سالگیش و کادو من براش لباس استقلال بود و وقتی کادوها بازشد اومد و گف آبی و تنم کن 💙😂 خلاصه که دارم یه بچه کاملا استقلالی و تاج پرست پرورش میدم 😎🤣 ...

کلاس هشتم هم تموم شد با تمام اتفاقایی که خوباش خیلی بیشتر از بداش بود هشتم تموم شد وحالا این آخرین تابستونیه که به دیدن هم دلخوشیم 💔 هشتم تموم شد و ما موندیم و دلتنگیامون ، ما موندیم و خاطره هامون خاطره روزهایی که صدای خنده هامون تمام مدرسه رو پر میکرد و بعضیا از شنیدن خندمون حرص میخوردن روزهایی که باوجود دختر بودنمون فوتبال بازی میکردیم و همه مسخرمون میکردن اما هیچکس نگفت آفرین تو موفق میشی🙂 روزهایی که معلما خیلی پ بد دیدنمون اما اونقدرا  هم بد نیستیم که فراموششون کنیم ❤️🙂 هشتم تموم شد ما موندیم و یه دنیا خاطره ای که خوباش بهمون انرژی میده مث...

👌 ...

این متن خیلی قشنگه... در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم. به پشت سرم نگاه کردم ، جاهایی که از خوشی ها حرف زده بودیم دو ردپا بود.! و جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک ردپا بود.!!! به خدا گفتم : در سختی ها کنارم نبودی؟ گفت : آن ردپایی که میبینی من هستم ، تو را در سختی ها به دوش میکشیدم.!!! 🌹خدایاااااااا بی نظیری🌹 ...

کلاس هفتم هم تموم شد .. تنها چیزی که ازش موند خاطراته خوبه به سلامتی خندیدنامون به سلامتی خرخونیامون به سلامتی خل بازیامون به سلامتی ادابازیامون تو زنگ تفریح به سلامتی تقلب کردنامون به سلامتی رفقای با معرفت که همشون تو اینجا❤️ جا دارن ...